اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

غم و شادی

گرچه غرق ظلمتیم و نور نیست
درد و غم همزاد ماست
شادی از ما دور نیست

نیستی

خالی از معنی و پوچ و تُهی از چیستی است
ای همه هستی من
بعد تو زندگی ام نیستی است

حالت پرواز

کاش نه پایان و نه آغاز داشت
دست آدم بود تنظیمات آن
زندگی هم حالت پرواز داشت

قدغن

قدغن ساز و می و میکده بود
زنده بودیم زمانی که در آن
زندگی یخ زده بود

طعم عشق

با تو تا به ناکجا رسیده ام
از شراب بوسه هات
طعم تلخ عشق را چشیده ام