اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

خوشم می آید

از جنبش دامنت خوشم می آید
از عطر خوش تنت خوشم می آید
هر وقت که غرق متن آغوش توام
از حاشیه رفتنت خوشم می آید

ساغ اولسون

داغلاری یاشیل و چوللری باغ اولسون
آغ دیر اوزوموز، اونون اوزو آغ اولسون
ویرانه شَهّر کیمین داغیلمیشدیم من
آباد ائله دی عشق منی ساغ اولسون

بعد از تو

شد پخش و پلا جان و تنم بعد از تو
اندوه و بلا شد وطنم بعد از تو
آن کشور غارت شده هستم که مدام
در حال فرو ریختنم بعد از تو

سکوت

اسطوره و روح معبد شعر منی
زیبایی و لطف بی حد شعر منی
در بود و نبودم جریان داری تو
معنای سکوت ممتد شعر منی

شیطنت

در آن وطنی که غربتی بیش نبود
آزادی و قانون لغتی بیش نبود
دنبال چه هستی که وجود من و تو
نقش هوس و شیطنتی بیش نبود