اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

اشعار علیرضارضائی

اشعار فارسی و ترکی علیرضارضائی

خرسواران

شده دنیا به کام خرسواران
همه هستند رام خرسواران


نبوده هیج تغییری به دنیا
عوض گردیده نام خرسواران


اگر شیر و پلنگی خواهی افتاد
به تور و بند و دام خرسواران


هزاران عاقل و زیرک شده لِه
به زیر یوغ و گام خرسواران


هدف بیگاری است و شیره مالی
مخور گول مرام خرسواران


تو خواهی خورد حرص و غصّه و غم 
وَ حسرت از سَهام خرسواران


بیا بیرون که در هر جا ببینی
هجوم و ازدحام خرسواران


اگر دنبال پول و پُست هستی
برو پیش و سلام خرسواران


برو و نکته برداری بکن از 
اراجیف و کلام خرسواران


کلاهش را جهان برداشت از سر
به پاس و احترام خرسواران


خر شرک

دوست دارم همیشه یک باشم
توی" مِلبورن " و در "  کِبِک " باشم
شاخ و خوش باور و بدونِ غم و
شوخ مثل ِخر شرک باشم

باورهای خرکی

هنگام سحر که یونجه  را پرپر کرد

دانی که چرا  الاغ ما عرعر کرد؟

یعنی که دروغ گفت یک کرّه خری

وان حرف دروغ را خری باور کرد!!

چند خر

 هرکس که زند به عقل خود بند خراست!

آن کس که زند به کارها گند خراست!

از دست خران گریختن ممکن نیست!

هرجابروم بدون شک چند خراست!

کباب خرکی

هرچند نفهم و خر حسابش بکنند

هر جا بِرَوَد زود جوابش بکنند!

در وانت و در معیّتِ قصابان

می رفت که این بار کبابش بکنند!